مهندسی صنایع

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

قابل توجه دانشجویان درس ارزیابی کار و زمان:

منابع سوالات پایانترم درس ارزیابی کار و زمان عبارتند از جزوه نهایی درس ارزیابی بعلاوه مطالب بیان شده سر کلاس و جزوه ای که بصورت پرینت در اختیار دانشجویان قرار گرفت. همچنین آخرین فرصت تحویل پروژه ها  9خرداد 93 میباشد. موفق باشید
دریافت
حجم: 12.5 مگابایت

۰ نظر ۱۹ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۶:۵۴
فرزاد بهروزی

جمعیت زیادی دور حضرت علی(علیه السلام) حلقه زده بودند . مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید :

یا علی ! سؤالی دارم . علم بهتر است یا ثروت ؟

علی(علیه السلام) در پاسخ فرمودند :

علم بهتر است ؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود ، سکوت کرد . در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود بلافاصله پرسید :

یا اباالحسن ! سؤالی دارم ، میتوانم بپرسم ؟ امام در پاسخ آن مرد فرمود : بپرس ! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید : علم بهتر است یا ثروت ؟

علی(علیه السلام) فرمودند :

علم بهتر است ؛ زیرا علم تو را حفظ می کند ، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی.

نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود ، همانجا که ایستاده بود نشست.

در همین حال سومین نفر وارد شد ، او نیز همان سؤال را تکرار کرد ، و امام (علیه السلام) در پاسخش فرمود :

علم بهتر است ؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است ، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!

هنوز سخن امام(علیه السلام) به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد . او در حالی که کنار دوستانش می نشست ، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید :

یا علی ! علم بهتر است یا ثروت ؟

حضرت علی(علیه السلام) در پاسخ به آن مرد فرمودند :

علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می شود ؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می شود.

نوبت پنجمین نفر بود . او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود ، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد . حضرت علی(علیه السلام) در پاسخ به او فرمودند:

علم بهتر است ؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می دانند ، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می کنند.

با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت ، مردم با تعجب او را نگاه کردند . یکی از میان جمعیت گفت : حتماً این هم می خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند ، پوزخندی زدند . مرد ، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:

یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟

امام(علیه السلام) نگاهی به جمعیت کرد و گفت:

علم بهتر است ؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد ، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.

هم همه ای در میان مردم افتاد ؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می پرسند ؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی(علیه السلام) و گاهی به تازه واردها دوخته می شد.

در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت علی(علیه السلام) وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:

یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

امام(علیه السلام) فرمودند:

علم بهتر است ؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می شود ، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد ، پوسیده نخواهد شد.

در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام(علیه السلام) در پاسخش فرمودند :

علم بهتر است ؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می ماند ، ولی علم ، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.

سکوت ، مجلس را فرا گرفته بود ، کسی چیزی نمی گفت . همه از پاسخ های امام(علیه السلام) شگفت زده شده بودند که ...

نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید :

یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

امام(علیه السلام) در حالی که تبسمی بر لب داشت ، فرمود :

علم بهتر است ؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگ دل می کند ، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می شود.

نگاه های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود ، انگار که انتظار دهمین نفر را می کشیدند . در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود ، وارد مسجد شد . او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به رو به رو چشم دوخت . مردم که فکر نمی کردند دیگر کسی چیزی بپرسد ، سرهایشان را برگرداندند ، که در این هنگام مرد پرسید :

یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

نگاههای متعجب مردم به عقب برگشت . با شنیدن صدای علی(علیه السلام) مردم به خود آمدند:

علم بهتر است ؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند ، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می کنند ، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع اند .

فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.

سؤال کنندگان ، آرام و سرافکنده از میان جمعیت برخاستند . هنگامیکه آنان مسجد را ترک می کردند ، صدای امام(علیه السلام) را شنیدند که می فرمود :

اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می پرسیدند ، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم !

(کشکول بحرانی، ج۱، ص۲۷)

۰ نظر ۰۵ ارديبهشت ۹۳ ، ۲۲:۵۰
فرزاد بهروزی